ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی