کجاست جای تو در جملۀ زمان که هنوز...
که پیشازاین؟ که هماکنون؟ که بعدازآن؟ که هنوز؟
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
در این سحر که سحرهای دیگری دارد
دل من از تو خبرهای دیگری دارد
بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟
افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز