پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت