خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است