دی بود و درد بود و زمستان ادامه داشت
آن سوی پنجره تب طوفان ادامه داشت
غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟
پوشیدهاند رخت عزا دخترانتان
افقهای باز و کرانهای تازه
زمینهای نو، آسمانهای تازه
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
عشق بیپرواست، بسم الله الرحمن الرحیم
هرکسی با ماست، بسم الله الرحمن الرحیم
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد