میکوش دمادم از خدا یاد کنی
با مهر، دل شکستگان شاد کنی
وقتی به گل محمّدی مأنوسیم
در خواب خوش ستمگران، کابوسیم
کس بهغیر از تو نخواهم چهبخواهی چهنخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
گر سوى ملک عدم باز بیابى راهى
شاید از سرّ وجودت بدهند آگاهى