ای آنکه نیست غیر خدا خونبهای تو!
خونِ سرشکستهٔ من رونمای تو
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی
دویدهایم که همراه کاروان باشیم
رسیدهایم که در جمع عاشقان باشیم
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
ای دوست در بهشت، تو را راه دادهاند
پروانهٔ زیارت دلخواه دادهاند
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن