نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست
آهسته از غم تو زمین و زمان شکست
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
این صورت سپید، به سرخی اگر رسید
کارم ز اشک با تو به خونِ جگر رسید
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
خم شدم زیرِخط عشق سرم را بوسید
دمِ پرواز پدر بال و پرم را بوسید
عطر تن پیمبر از این خانه میرود
بال ملک معطر از این خانه میرود
پرنده کوچ نکردهست زیر باران است
اگرچه سنگ ببارد وگرچه طوفان است
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را
وقتی که با عشق و عطش یاد خدا کردی
احرام حج بستی و عزم کربلا کردی
«هل من مبارز»... نعره دنیا را تکان میداد
در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان میداد
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
فخر من نزد عرب این بود دختر داشتم
آیت من بود و در گهواره کوثر داشتم
دنیاست در تلاطم و طوفان کران کران
خشم و خشونت و غم کشتار بیامان