ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
بهارا! حال زارم را بگویم؟
دل بی برگ و بارم را بگویم؟
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد