این کیست که آقای جوانان بهشت است؟
نامیست که بر کنگرۀ عرش نوشته است
چشمت به پرندهها بهاری بخشید
شورِ دل تازهای، قراری بخشید
ای علوی ذات و خدایی صفات
صدرنشین همه کائنات
لب ما و قصۀ زلف تو، چه توهمی! چه حکایتی!
تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی! چه عنایتی!
چشم تا وا میکنی چشم و چراغش میشوی
مثل گل میخندی و شببوی باغش میشوی