میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
روز عاشوراست
کربلا غوغاست
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی