رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد