او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست