شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری