کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
در همان گوشۀ گودال فدایم کردند
ای همه خلق جهان، شاهد یکتایی تو
دل ما، بیتِ الهی ز دلآرایی تو
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
گرفته جان نفسم در ثنای حضرت هادی
دُر سخن بفشانم به پای حضرت هادی
کس بهغیر از تو نخواهم چهبخواهی چهنخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
به نسخه نیست نیازی طبیب را ببرید
برای مرگ علی دست بر دعا ببرید
چشمها پرسش بیپاسخ حیرانیها
دستها تشنهٔ تقسیم فراوانیها
ای بهشتِ قُربِ احمد، فاطمه!
لیلةالقدر محمد، فاطمه!
صدایی به رنگ صدای تو نیست
به جز عشق نامی برای تو نیست
شیطان به بیت حیّ تعالی چه میکند؟
آتش به گرد خانۀ مولا چه میکند؟