ای بزرگ خاندان آبها
آشنای مهربان آبها
شکر خدا دعای سحرها گرفته است
دست مرا کرامت آقا گرفته است
ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود
بساط گریه برای دلم فراهم بود
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
وعدهای دادهای و راهی دریا شدهای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شدهاى