رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
توفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ، نخل ماتمیان دوش میزند!
دل آزاده با خدا باشد
ذکر، نسیان ماسوا باشد
خدایا به جاه خداوندیات
که بخشی مقام رضامندیات
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
خداوندا در این دیرینه منزل
دری نشناختم غیر از در دل
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
خدایا دلی ده حقیقتشناس
زبانی سزاوار حمد و سپاس