رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
سر نهادیم به سودای کسی کاین سر از اوست
نه همین سر که تن و جان و جهان یکسر از اوست...
فرخنده پیکریست که سر در هوای توست
فرخندهتر سریست که بر خاک پای توست
گر بسوزیم به آتش همه گویند سزاست
در خور جورم و از فضل توام چشم عطاست
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری