ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
نوزده سال مثل برق گذشت
نوزده سال از نیامدنت
بیا که آینۀ روزگار زنگاریست
بیا که زخمِزبانهای دوستان، کاریست
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
میان خاک سر از آسمان در آوردیم
چقدر قمری بیآشیان در آوردیم
این سواران کیستند انگار سر میآورند
از بیابانِ بلا، گویا خبر میآورند
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
باز این چه شورش است، مگر محشر آمده
خورشید سر برهنه به صحرا در آمده
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟