چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود