چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست