چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...