چه در هیبت، چه در غیرت، چه در عشق، اولین هستی
که بر انگشتر فضل و شرف همچون نگین هستی
روز، روز نیزه و شمشیر بود
ظهر داغ خون و تیغ و تیر بود
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟