سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟