شهر مدینه، شهر رسول مکرم است
آنجا اگر که جان بِبَری رونما کم است
مسلم که از حسین سلام مکرّرش
باید که خواند حضرت عبّاس دیگرش
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
من زائر نگاه توام از دیار دور
آن ذرهام که آمده تا پیشگاه نور
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
ای دوست در بهشت، تو را راه دادهاند
پروانهٔ زیارت دلخواه دادهاند