چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
جلوهگر شد بار دیگر طور سینا در غدیر
ریخت از خمّ ولایت می به مینا در غدیر
باز کن چشمان از اندوه مالامال را
چار داغ تازه داری، چارفصل سال را
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد