تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
بخوان از سورۀ احساس و غیرت
بگو از مرد میدان مرد ملت
یکی اینسان، یکی اینگونه باید
که شام و کوفه را رسوا نماید
چه رازی از دل پاکت شنیدند؟
درون روح بیتابت چه دیدند؟
کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
سفر کردند سرداران عاشق
به روی شانۀ یاران عاشق
وَ قالت بنتُ خَیرِالمُرسَلینا
بِحُزنٍ اُنظُرینا یا مدینا