گفتی شب تیره ماه را گم نکنیم
در ظلمت، خیمهگاه را گم نکنیم
ای چشم! از آن دیدۀ بیدار بخوان
ای اشک! از آن چشمِ گهربار بخوان
ای خوانده سرود عشق را با لب ما
وی روح دمیده در تن مکتب ما
اى جوهر عقل! عشق را مفهومی
همچون شب قدر، قدر نامعلومی
هی چشم به فردای زمین میدوزی
افتاد سرت به پای این پیروزی
دارد دل ما راه نجاتی دیگر
در مشهد و در قم، عتباتی دیگر