رسیده از سفر عشق، نوبر آورده
تبرکی دو سه خط شعر بیسر آورده
تو کیستی که صداقت تو را صدا میکرد
دعا به جان تو پیغمبر خدا میکرد
دمید گرد و غبار سپاهیان سحر
گرفت قلعۀ شب را طلیعۀ لشکر
سلام، حامیِ پیک و پیام، ابوطالب!
سلام، ای ملکوتِ کلام، ابوطالب!
خوشا سری که سرِ دار آبرومند است
به پای مرگ چنین سجدهای خوشایند است
کجا شبیه تو آخر کدام همسایه؟
عزیز کوچۀ بالا! سلام همسایه!
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده
صدای ذکر تو شب را فرشتهباران کرد
حضور تو لب «شیراز» را غزلخوان کرد