فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد
خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
در عصر نقابهای رنگی
در دورۀ خندههای بیرنگ
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
تو کیستی که در اندیشۀ رسول خدایی
فروغ چشم حبیبی و چلچراغ هدایی
ای آنکه نور عشق و شرف در جبین توست
روشن، سرای دل ز چراغ یقین توست
در شهر شلوغ، خلوتی پیدا کن
در خلوت خود قیامتی برپا کن
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
گهگاه تنفسی به اوقات بده
رنگی به همین آینهٔ مات بده