یا مُغِیثَ الْمُذنِبین مُعْطِی السّؤال
یا انیسَ العارفین، یا ذوالجلال
عطر او آفاق را مدهوش کرد
دشت و صحرا را شقایقپوش کرد
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان وصل را نالان مکن...
ای ز پیدایی خود بس ناپدید
جملۀ عالم تو و کس ناپدید
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
آینه با آینه شد روبهروی
خوش بود آیینهها را گفتوگوی
ای بهشت آرزوهای علی
ای دو چشمت دین و دنیای علی
ای بهشتِ قُربِ احمد، فاطمه!
لیلةالقدر محمد، فاطمه!