با دردهای تازهای سر در گریبانم
اما پر از عطر امید و بوی بارانم
به کدام واژه بخوانمت، به کدام واژۀ نارَسا؟
به کدام جلوه بجویمت؟ متعالیا و مقدّسا!
دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم
دوباره عطر گیسویت؛ چقدر امشب پریشانم
شام تو پر از نور سحرگاهی شد
خورشید خدا به سوی تو راهی شد
بارها از سفرهاش با اینکه نان برداشتند
روز تشییع تنش تیر و کمان برداشتند