دریغ است در آرزو ماندن ما
خوشا از لب او، فراخواندن ما
قدم قدم همهجا آمدم به دنبالت
نبودهام نفسی بیخبر از احوالت
نمکپروردهات ای شهر من خیل شهیداناند
شهیدانی که هر یک سفرهدار لطف و احساناند
دلی داشت تقدیم دنیا نکرد
به دریا زد، این پا و آن پا نکرد
در پیچ و خم عشق، همیشه سفری هست
خون دل و ردّ قدم رهگذری هست