برخیز سحر ناله و آهی میکن
استغفاری ز هر گناهی میکن
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
سپیدهدم که هنگام نماز است
درِ رحمت به روی خلق باز است
آشفته كن ای غم، دل طوفانی ما را
انكار كن ای كفر، مسلمانی ما را
گر به اخلاص، رخ خود به زمین سایی صبح
روشن از خانه چو خورشید برون آیی صبح
غسل در خون زده احرام تماشا بستند
قامت دل به نمازی خوش و زیبا بستند