بگذار که در معرکه بیسر گردیم
با لشکر آفتاب برمیگردیم
سرتاسر عمرتان به تردید گذشت
عمری که به پوشاندن خورشید گذشت
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟
پوشیدهاند رخت عزا دخترانتان
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت