بایست، کوه صلابت میان دورانها!
نترس، سرو رشید از خروش طوفانها!
رها کردند پشت آسمان زلف رهایت را
خدا حتماً شنید آن لحظۀ آخر دعایت را
در باغ دعا اگر بهار است از اوست
هر شاخه اگر شکوفهبار است از اوست
پرندهها همه در باد، تار و مار شدند
نگاهها همه از اشک، جويبار شدند