فصل بندگی | شعر هیأت

ما خیل بندگانیم، ما را تو می‌شناسی
هر چند بی‌زبانیم، ما را تو می‌شناسی

امام خامنه‌ای

مناجات

غزل

چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران

جواد محدثی

شعر توحیدی

غزل

این سجده‌ها لبالب چرت و كسالت‌اند
این قلب‌های رفته حرا بی‌رسالت‌اند

جواد محمدزمانی

شعر تعلیمی

مثنوی

آيينه‌ای و برايت آه آوردم
در محضر تو دلی سياه آوردم

سیدمحمدرضا شرافت

مناجات

رباعی

بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است
گفتی که یأس از من بالاترین گناه است

غلامرضا سازگار

مناجات

غزل

صفای اشک به دل‌های بی‌شرر ندهند
به شمع تا نکشد شعله، چشم تر ندهند

محمدعلی مجاهدی

شعر تعلیمی

غزل

گر زنده دلی مرام تکریم بگیر
ور مرده دلی مجلس ترحیم بگیر

سیدرضا مؤید

شعر اخلاقی

رباعی

همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم

محمد موحدیان

شعر تعلیمی

غزل

از دور به من گوشۀ چشمی بفکن
نزدیک به خویش ساز و کن دور ز «من»

علی انسانی

مناجات

رباعی

روشن از روی تو آفاق جهان می‌بينم
عالم از جاذبه‌ات در هيجان می‌بينم

محمدحسین بهجتی

شعر توحیدی

غزل

برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم

میلاد عرفان‌پور

شعر توحیدی

رباعی

تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود

جلال‌الدین همایی

شعر تعلیمی

غزل

شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند

سیدمحمد میرهاشمی

مناجات

غزل

باز روگرداندم از تو، باز رو دادی به من
با همه بی‌آبرویی آبرو دادی به من

غلامرضا سازگار

مناجات

غزل