سیدحمیدرضا برقعی | شعر هیأت

عصر یک جمعهٔ دلگیر

عصر یک جمعهٔ دلگیر
دلم گفت بگویم بنویسم

امام حسین علیه‌السلام

طوفان واژه‌ها

بحر طویل

کوه غیرت

مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند

حضرت عباس علیه‌السلام

تحریرهای رود

مثنوی

محو تماشای علی

ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان
مثل تیری که رها می‌شود از دست کمان

حضرت علی اکبر علیه‌السلام

تحریرهای رود

مثنوی

هدف‌های روشن

با خودم فکر می‌کنم اصلاً چرا باید
رباب، با آب، هم‌قافیه باشد؟

حضرت علی اصغر علیه‌السلام

تحریرهای رود

نو (سپید)

اتمام حجت

ننوشتید زمین‌ها همه حاصلخیزند؟
باغ‌هامان همه دور از نفس پاییزند

حضرت علی اصغر علیه‌السلام

رقعه

مثنوی

کوه صبر

قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
یک‌دم سپر شوند برای برادرش

جوانان حضرت زینب علیهاالسلام

طوفان واژه‌ها

غزل

دو قرص قمر

با جان و دل آورده اگر آورده‌ست
خورشید دو تا قرص قمر آورده‌ست

جوانان حضرت زینب علیهاالسلام

همواره حسین

رباعی

خاطرات قافله

نگاه کودکی‌ات دیده بود قافله را
تمام دلهره‌ها را، تمام فاصله را

امام باقر علیه‌السلام

طوفان واژه‌ها

غزل

مذهب نور

کاش من هم به لطف مذهب نور
تا مقام حضور می‌رفتم

امام صادق علیه‌السلام

قبله مایل به تو

چارپاره

آیینهٔ عبرت

چشم وا کن اُحُد آیینهٔ عبرت شده است
دشمن باخته بر جنگ مسلط شده است

امام علی علیه‌السلام

تحیّر

مثنوی

بارانی از غزل

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

امام حسین علیه‌السلام

رقعه

غزل

وقت پرواز آسمان

وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود

امام علی علیه‌السلام

رقعه

غزل

تکیه بر کعبه بزن

جمعه‌ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

امام عصر علیه‌السلام

طوفان واژه‌ها

غزل

چه قرآن کریمی!

دارد دل و دین می‌برد از شهر شمیمی
افتاده نخ چادر او دست نسیمی

حضرت فاطمه علیهاالسلام

قبله مایل به تو

غزل

دست‌خط

آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست
مست مدام شیشۀ می در بغل شکست

حضرت قاسم علیه‌السلام

یحیی

مربع‌ترکیب