بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار
که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
این دشت پر از زمزمۀ سورۀ نور است
این ماه مدینهست که در حال عبور است
جهان نبود و تو بودی نشانۀ خلقت
همای اوج سعادت به شانۀ خلقت
ای خاک ره تو خطّۀ خاک
پاکی ز تو دیده عالم پاک
به خون دیده، تر کن آستین را
به یاد آور حدیث راستین را
اینجا فروغ عشق و صفا موج میزند
نور خدا به صحن و سرا، موج میزند
آنان که مشق اشک مرتب نوشتهاند
با خط عشق این همه مطلب نوشتهاند
دور و بر خود میكشی مأنوسها را
اِذن پریدن میدهی طاووسها را
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود
ای لهجهات ز نغمۀ باران فصیحتر
لبخندت از تبسم گلها ملیحتر