یک جلوۀ دلپذیر تکرار شدهست
لبخند مهی منیر تکرار شدهست
گفتی شب تیره ماه را گم نکنیم
در ظلمت، خیمهگاه را گم نکنیم
ای چشم! از آن دیدۀ بیدار بخوان
ای اشک! از آن چشمِ گهربار بخوان
در نالۀ ما شور عراقی ماندهست
در خاطره یک باغ اقاقی ماندهست
ای خوانده سرود عشق را با لب ما
وی روح دمیده در تن مکتب ما
در باغ دعا اگر بهار است از اوست
هر شاخه اگر شکوفهبار است از اوست
هی چشم به فردای زمین میدوزی
افتاد سرت به پای این پیروزی
از لطف نسیم، گل شود گلگونتر
زیباتر و دلرباتر و موزونتر
از مرکب سرکش، تو سواری مَطَلب
یعنی: ز هوایِ نفس، یاری مطلب
تا دل به سپاس میسپاری ای دوست
از نعمت و ناز، بهره داری ای دوست
جانا! به فروتنی، گر ایمان داری
یا میل به رفتار کریمان داری