معراج تکلم است امشب، صلوات
ذکر لب مردم است امشب: صلوات
دلدادۀ عشق، از صفاتش پیداست
صدق سخن از صبر و ثباتش پیداست
پیچیده شمیم ندبه و عهد و سمات
طوفانزدگان! کجاست کشتی نجات؟
خورشید! بتاب و برکاتی بفرست
ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست
ای مانده به شانههایتان بار گران
ای چشم به راهتان دمادم نگران
امشب که به نام عشق، آغاز شدهست
دنیا پر از آوازۀ اعجاز شدهست
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
هر چند دعای عاشقان پر دارد
زیباییِ پرواز کبوتر دارد
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
جامی بزن از می طَهور صلوات
فیضی ببر از فیض حضور صلوت
دل میبرد از گنبد خضرا شالش
آذین شده کربلا به استقبالش
یک روز به هیأت سحر میآید
با سوز دل و دیدهٔ تر میآید
دارد دل ما راه نجاتی دیگر
در مشهد و در قم، عتباتی دیگر
بی مهر نبی و آل او دل، دل نیست
در سینه به غیر مشتی آب و گل نیست
در مِهر پیامبر حیات است حیات
در نور هدایتش نجات است نجات