شنیده بود شهادت طنین گامت را
چه خوب داد خدا پاسخ سلامت را
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
خم کرد پشت زمین را، ناگاه داغ گرانت!
هفت آسمان گریه کردند، بر تربت بینشانت!
آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو
سلام ای بادها سرگشتهٔ زلف پریشانت
درود ای رودها در حسرت لبهای عطشانت
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود