بر روی دوشت کیسه کیسه کهکشان بود
منظومههایی مملو از خرما و نان بود
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
صدا نزدیک میآید صدای پای پیغمبر
جوانی میرسد از راه با سیمای پیغمبر
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
چه خبر شد که راه بندان است
کوچه کوچه پر از غزلخوان است