فتنه چون خون دوید در شریان
در شب شوم و شرم شد انسان
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
چه اعجازیست در چشمش که نازلکرده باران را
گلستان میکند لبخندهای او بیابان را
اسرار تو در صفات و اسما مخفیست
مانند خدا که آشکارا مخفیست
ای ولی عصر و امام زمان
ای سبب خلقت کون و مکان
با نگاه روشنت پلک سحر وا میشود
تا تبسم میکنی خورشید پیدا میشود
تو را میخواست تا در همسرانش بهترین باشی
برای خاتمِ پیغمبری نقش نگین باشی