ای نام تو از صبح ازل زمزمۀ رود
ای زمزم جاری شده در مصحف داود
ای آینهدار پنج معصوم!
در بحر عفاف، دُرّ مکتوم
ای نامۀ سر به مهر مکتوم
ای مادر صبر، ام کلثوم!
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
جبریل مکرر این صلا را سر داد
بلّغ، بلّغ... ندا به پیغمبر داد
باید که تو را حضرت منان بنویسد
در حد قلم نیست که قرآن بنویسد
خدا جلال دگر داد ای امیر تو را
که داد از خم کوثر، میِ غدیر تو را
دارم دلی از شوق تو لبریز علیجان
آه ای تو بهار دل پاییز علیجان