یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را
مؤمن به غیب شو که بیابی حضور را
آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست
بال پرواز گشایید که پرها باقیست
بعد از این، باز سفر، باز سفرها باقیست