غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
امروز ایلام فردا شاید خراسان بلرزد
فرقی ندارد کجای خاک دلیران بلرزد
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمیرود