آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام