گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت