به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را